تبعات گرانی مسکن و ظهور پدیدههایی چون اتوبوسخوابی
تورم شدید اقتصادی، گرانی و به تبع آن افزایش قیمت مسکن در سالهای گذشته باعث شده است تهیه مسکن برای بخشی از جامعه سخت که نه، دیگر غیرممکن شود. به دنبال این اتفاق، پدیدههایی از قبیل گورخوابی، ماشینخوابی و اتوبوسخوابی در شهر شدت گرفته است.
خداحافظی با رویای مسکن
تورم بیش از 40 درصدی (بنا به آمار رسمی مرکز آمار ایران در آبان 1400 ) باعث شده با طبقهای که روزگاری متوسط نام داشت خداحافظی کنیم و حالا مرزی که جامعه را به 2 بخش تقسیم میکند، مرز تفکیککننده آنهایی است که هنوز دستی به دهانشان میرسد و زندگی به روال سابق برایشان ادامه دارد و آنهایی که هر روز برای بقا میجنگند و در پی قیمتها میدوند.
با افزایش قیمتها، هزینههای اولیه زندگی چون خوراک، پوشاک و مسکن به شکلی سرسامآور بالا رفته است. در بحث خوراک شاهد تغییر عادات خرید برخی مردم (برای مثال خرید بیشتر ماکارونی و نان به جای برنج، کاهش سرانه مصرف محصولات پروتئینی و به ویژه گوشت قرمز و حتی کاهش مصرف سبزی و میوه) هستیم، در بخش پوشاک مسئولان از کاهش خرید البسه در جامعه میگویند و در بخش مسکن... آه از قصه پُرغم مسکن.
حالا گورخوابی، پارکخوابی، ماشینخوابی و اتوبوسخوابی به اصطلاحاتی آشنا در گزارشهای خبری تبدیل شدهاند.
هر وعده خواب سیار، فقط 45 دقیقه
تجارتنیوز اخیرا در گزارشی تکاندهنده، از ظهور پدیدهای جدید به نام اتوبوسخوابی و بیآرتیخوابی در میان عدهای از شهروندان جامعه خبر داده است.
به گفته تجارتنیوز، بلیت اتوبوس و بیآرتی در روز ۱۴۰۰ تومان است و در شب 3 هزار تومان. افرادی که در بیآرتی میخوابند برای مسیر تجریش-راهآهن دستکم باید ۱۵ هزار تومان و حداکثر ۲۴ هزار تومان پرداخت کنند. مسیر آزادی-تهرانپارس طولانیتر است و هزینه آن دستکم ۱۲ هزار تومان و حداکثر ۱۸ هزار تومان است و در نتیجه بیآرتیخوابی برای این عده ماهی ۳۶۰ تا ۷۵۰ هزار تومان خرج دارد.
اتوبوسخوابی، رهاورد جدید فقر در تهراناین گزارش تاکید میکند که همه اتوبوسخوابها معتاد و بیخانمان نیستند؛ شغل و درآمد دارند، اما نه آنقدر که بتوانند رهن و اجاره یک خانه در تهران را بدهند. اتوبوسخوابها در خطوطی چون خط آزادی-تهرانپارس یا تجریش-راهآهن، بنا به مدت زمان طی مسافت بین 2 پایانه از 35 تا 45 دقیقه چرتی کوتاه میزنند و بعد دوباره سوار اتوبوس بعدی میشوند و شب از نو ادامه دارد تا خورشید هم از شرم روزگاری که بر این مردم میگذرد، آهسته آهسته و با خجالت طلوع کند.
قیمت خانه چند؟
گرانی خانه باعث شده است صاحبخانهها هم -عدهای از سر ناچاری و برای تامین هزینههای زندگی خود و خانوادهشان و عدهای از روی سوءاستفاده از این شرایطِ بینظارت- ماجرایی سختتر از گذشته را به مستاجران تحمیل کنند.
یکی از اتفاقاتی که حالا 2، 3 سالی است پررنگتر از همیشه شده، افزایش شدید قیمت رهن و اجارهبهای خانه در تهران است. درحالیکه با توجه به شرایط کرونایی کشور و تعطیلی بسیاری از کسبوکارها و به تبع آن بیکاری بخشی از جامعه، بنا شده بود در سال 1400 قیمت اجارهبها بیش از 30 درصد افزایش پیدا نکند، با این حال صاحبخانهها به جبران گرانی شدید و افزایش قیمت تقریبا همهچیز ناچار شدند کرایه خانههایشان را بالا ببرند و بنابراین بازار مسکن افزایش کرایههای 50 تا 100 درصدی به خود دید.
حالا چنانچه به طور میانگین قیمت رهن خانه را در تهران 100 و قیمت اجاره را ماهیانه 3 میلیون تومان (برای خانه یک خوابه، بدون پارکینگ و در محلات متوسط) در نظر بگیریم و حواسمان به این نکته هم باشد که بخشهای زیادی از جامعه هنوز حقوقهای 3 تا 4 میلیون تومانی دریافت میکنند، به این نتیجه میرسیم که این روزها مسکن سختترین فشار را بر خانوادهها تحمیل میکند و این تازه جدا از هزینههای اساسی دیگر چون خورد و خوراک و رفتوآمد و... است.
تفریح و سرگرمی هم که به خاطرهای دور تبدیل شده و جایگاههایش را در فهرست مخارج خانوادههای ایرانی از دست داده است.
در چنین شرایطی اگر فقط یک عضو خانواده حقوقبگیر باشد و تازه فرزندی هم در کار نباشد، تمام آن حقوق برای اجاره خانه خرج میشود و جایی برای خوراک نمیماند. در شرایطی هم که هر 2 عضو (برای مثال زن و شوهر) سر کار بروند و هرکدامشان میانگین بین 3 تا 4 میلیون تومان حقوق بگیرند، باز حقوق یکی به تمامی پای اجاره خانه میرود و حقوق دیگری پای خوراک.
اتاق به جای خانه
این گرانی که حالا میانگین 70 درصد حقوق هر ماه خانوادههای مستاجر ایرانی را میبلعد، باعث پدیدههای مختلفی شده که بر اساس شرایط هر خانواده فرق میکند.
عدهای به حواشی تهران -پرند و پردیس و دیگر جاها- کوچ کردهاند (هرچند تقریبا همان اختلاف قیمت را مجبورند پای کرایه حملونقل و هزینه رفتوآمد بپردازند)، عدهای به شهرستانها رفتهاند، خانوادههای دیگری پیدا میشوند که به صورت 2 خانواده یکی (برای مثال همراه با والدین زن یا شوهر) زندگی میکنند و عده دیگر که هیچکدام این گزینهها را در دسترس نداشتهاند، به گزینه اجاره محیطهایی با شرایط بد زندگی، مثل پشتبامها و اتاقها و خانههای چندخانواری رو آوردهاند.
مدتی پیش اقتصاد آنلاین از افزایش آگهیهای اجاره اتاق در سایتهای خرید و اجاره مسکن خبر داد و نوشت آگهی اجاره اتاقهای ۶ متری، ۱۰ متری و ۱۵ متری در بازار مسکن تهران در حالی به چشم میخورد که بسیاری از مالکان در متن آگهیشان نوشتهاند که این اتاقها را به خانواده هم اجاره میدهند.
با گرانی مسکن، آگهیهای اجاره اتاق در سایتها رونق گرفته استبه گفته این خبرگزاری، بسیاری از این اتاقها اجاره ماهانه بالای یک میلیون تومان دارند و حمام و سرویس بهداشتی آنها با دیگر مستاجران به صورت مشترک استفاده میشود.
در این بین و با مرور سایتها و آگهیها، نمونههای عجیبتری هم دیده میشود که در اولین نگاه فرد از خود میپرسد صاحبخانه با چه رویی نام «خانه» را بر آن گذاشته است و چنین بهایی برایش طلب میکند؛ اتاقکهایی اغلب با دیوارهای رنگریخته و نم پسداده، کابینتهای یکیدرمیان و کج و افتاده و سرویس بهداشتی که یا در اتاق وجود ندارد، یا 2 سرویس یکی است و یا اصلا حمام ندارد!
این روزها مسکن به داستان پر آب چشمی تبدیل شده است که به نظر میرسد هیچ علاجی در کوتاهمدت، درمان آن نیست.
شما از تجربهتان برایمان بنویسید؛ گرانی مسکن آیا تاثیری بر زندگی شما گذاشته است؟ شما چند درصد از درآمد ماه خود را برای اجاره مسکن میپردازید؟ منتظر خواندن نظراتتان هستیم.