انتشارات نردبان، به تقویت فرهنگ کتابخوانی کمک می کند

انتشارات نردبان، به تقویت فرهنگ کتابخوانی کمک می کند

 

در سال‌های اخیر کاهش سرانه مطالعه در میان کودکان و نوجوانان، به دغدغه جدی خانواده‌ها و کارشناسان فرهنگی تبدیل شده است. دسترسی به رسانه‌هایی مانند اینترنت و گسترش رسانه‌های تصویری و همچنین تغییر ذائقه مخاطبان از جمله موضوعاتی است که در این مسیر باید مورد توجه قرار بگیرد. اما این آمار قرار است چه آینده‌ای را برای کودکان رقم بزند؟

کاهش علاقه عمومی به فرهنگ مکتوب، تاریخ، و حتی دانش بومی، کاهش تمرکز و حوصله، عدم تقویت دایره واژگان، عدم پرورش تخیل و رشد مهارت‌های تفکر انتقادی تنها بخشی از آسیب‌هایی است که سال‌های آتی با آن روبرو خواهیم بود.

آمارها چه می‌گویند؟

بر اساس طرح «فعالیت‌های فرهنگی خانوار» مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۹، افراد باسواد بالای ۱۵ سال به‌طور متوسط ماهانه حدود ۸ ساعت و ۱۸ دقیقه مطالعه غیردرسی دارند؛ یعنی تقریباً ۱۶ دقیقه و نیم در روز. از این میزان، سهم کتاب‌خوانی غیردرسی (چاپی و الکترونیکی) حدود ۶ ساعت و ۳۲ دقیقه در ماه است.

گزارشی در خبرگزاری مهر نشان داد که سرانه مطالعه کتاب برای افراد زیر ۱8 سال در ایران براساس آمار سال 96 تنها حدود یک و نیم جلد کتاب در سال است.

دوسال بعد آمار متفاوتی منتشر شد و در دسترس عموم قرار گفت. رئیس مرکز رشد و کارآفرینی دانشگاه شهید بهشتی از سرانه کتابخوانی برای هر فرد ایرانی به میزان ۷ دقیقه و ۳۰ ثانیه برای کودکان خبر داد.

به علاقمندی کودکان دقت کنیم

شکوفه صمدی که یکی از مروجان بنام حوزه کتاب است درباره این موضوع به موارد قابل تاملی اشاره دارد.

او می گوید: تغییر در مطالعه‌ی بچه‌ها را می‌توان در دو دسته بررسی کرد. یکی اینکه بچه‌ها الان متن‌های کوتاه‌تر را بیشتر می‌پسندند. این دسته از بچه‌ها معمولاً خیلی کتاب‌خوان حساب نمی‌شوند. بچه‌هایی که کتاب‌خوان حرفه‌ای هستند همچنان مسیر مطالعاتی خودشان را دنبال می‌کنند و متن‌های طولانی و کتاب‌های پرصفحه را می‌خوانند. من فعلاً درباره‌ی آن‌ها صحبت نمی‌کنم.

اما بچه‌هایی که خیلی کتاب‌خوان نیستند، کتاب‌هایی را دوست دارند که تعداد صفحات‌شان زیاد باشد ولی زود خوانده شوند. منظورم این نیست که کتاب کم‌صفحه باشد؛ اتفاقاً خوششان می‌آید که کتابشان ضخیم باشد، مخصوصاً در اوایل نوجوانی. اما تعداد کلمات هر صفحه زیاد نباشد. مثلاً کتاب‌هایی مثل مجموعه‌ی «خانه‌ی درختی» را در نظر بگیرید. از این‌که بتوانند بگویند «من یک کتاب ۱۰۰ صفحه‌ای تمام کردم» لذت می‌برند، اما دوست ندارند کتاب خیلی پُرکلمه و پُرخط باشد.

تفاوت دیگر این است که به‌خاطر ظهور بلاگرها و افراد سلبریتی، کتاب‌هایی که آن‌ها معرفی می‌کنند ترند می‌شوند و این دسته از بچه‌ها به ترند شدن اهمیت می‌دهند. گاهی کتابی را می‌خرند و حتی نمی‌خوانند، فقط برای این‌که در فضای مجازی عکسش را بگذارند، کتابخانه‌شان را نشان بدهند و بگویند که کتاب ترند را دارند.

او درباره آمار منتشر شده درمورد مطالعه کودکان عنوان می‌کند که مطمئن نیستم مطالعه‌ی بچه‌ها خیلی کاهش پیدا کرده باشد. به نظر من آمار علمی و دقیقی در ایران نداریم که نشان بدهد مطالعه واقعاً کمتر شده. چون از طرفی می‌بینیم خانواده‌هایی هستند که بیشتر کتاب می‌خرند، بیشتر کتاب می‌خوانند و مدام برای بچه‌هایشان منابع مطالعاتی فراهم می‌کنند؛ چیزی که قبلاً خیلی مرسوم نبود. به‌ویژه در دوران خردسالی، خرید کتاب افزایش پیدا کرده است.

اما ممکن است وقتی بچه‌ها وارد مدرسه می‌شوند، مدرسه نقش خودش را ایفا کند و بعضی‌ها را از کتاب‌خوانی دل‌زده کند. برای خیلی از بچه‌ها این اتفاق می‌افتد، مخصوصاً در سیستم رسمی آموزش و پرورش. یکی از دلایلش بد بودن کتاب‌های درسی است، یکی دیگر نوع آموزش، و دلیل دیگر رسانه‌های دیجیتال که در سن دبستان و نوجوانی بیشتر در اختیارشان قرار می‌گیرد.

این عوامل ممکن است باعث شود که در نگاه کلی احساس کنیم کتاب‌خوانی کاهش پیدا کرده. اما بچه‌هایی که کتاب‌خوان حرفه‌ای هستند همچنان می‌خوانند و حتی بیشتر از قبل کتاب می‌خوانند، چون حالا خودشان سواد دارند و می‌توانند بدون کمک دیگران مطالعه کنند.

به همین دلیل، من واقعاً نمی‌دانم سرانه‌ی مطالعه دقیقاً چقدر است، چون سیستم درستی هم برای اندازه‌گیری آن در ایران نداریم. ولی اگر کاهش مطالعه اتفاق می‌افتد، مثل تجربه‌ی خود من که دیدم بچه‌ام بعد از ورود به مدرسه علاقه‌اش به مطالعه کم شد، به نظر من تقصیر آموزش و پرورش ضعیف ماست.

او درنهایت می گوید: من فکر می‌کنم کارگاه‌های قصه‌گویی، کتاب‌خوانی و فعالیت‌های گروهی خیلی به بچه‌ها کمک می‌کند. حتی اگر این فعالیت‌ها در مدرسه برگزار شود، خیلی موثر است. من با معلم‌هایی کار کرده‌ام که کتابخانه‌ی مدرسه را از یک مکان ساکت و گوشه‌گیر به مکانی پرشور تبدیل کرده بودند. کتاب‌ها را داخل کلاس می‌آوردند و بچه‌ها را به کتابخانه‌های شهر یا کانون پرورش فکری می‌بردند. این کار باعث شده بود شوق خواندن در بچه‌ها زنده شود.

برنامه‌هایی برای تبادل کتاب بین بچه‌ها داشتند؛ هر هفته بچه‌ها کتابی از خانه می‌آوردند و با هم عوض می‌کردند. همچنین فعالیت‌های جانبی مثل ساخت کاردستی درباره‌ی شخصیت‌های کتاب، ساخت ماکت از اتفاقات کتاب، کشیدن نقاشی، تغییر دادن داستان یا حدس پایان آن (وقتی داستان را نیمه‌کاره می‌خواندند) باعث می‌شد علاقه‌ی بچه‌ها بیشتر شود.

از طرف دیگر ما باید کتاب‌هایی را انتخاب کنیم که هم باکیفیت باشند و هم مورد علاقه‌ی بچه‌ها. مثلاً اگر بچه‌ای به فوتبال علاقه دارد، کتاب جام جهانی را برایش بخوانیم. این توجه به علاقه‌مندی‌های بچه‌ها در کنار اجرای جذاب برنامه‌های کتاب‌خوانی، خیلی کمک‌کننده است.

نردبان با کتا‌ب‌هایش پله‌هایی برای کتابخوانی ساخته است

در این میان، ناشران تخصصی کتاب کودک و نوجوان نیز برای مقابله با این روند تغییراتی را آغاز کرده و همگام با ناشران بین المللی از شیوه‌های متنوع برای افزایش لذت مطالعه استفاده می‌کنند. نشر کودک و نوجوان نردبان یکی از این ناشران است که طی یک دهه گذشته رشد قابل توجهی در تولید محصولات استاندارد و مورد نیاز با سلایق مختلف داشته است. انتشار کتاب‌هایی با هدف تقویت مهارت‌های زندگی، انتشار قصه‌های صوتی، حضور در مدارس برای معرفی کتاب‌های مناسب به قشرهای گوناگون اقتصادی و فرهنگی، انتشار محتوا در رسانه های اجتماعی با هدف آگاهی بخشی به خانواده‌ها، انتخاب کتاب‌های پرفروش جهان در حوزه کودک و ترجمه آن‌ها همه و همه بخشی از اقدامات این ناشر بوده‌اند.

طی این سا‌ل‌ها نردبان بسیاری از کتاب‌های خود را تبدیل به قصه‌‌های صوتی کرده است. مروجان کتاب و قصه‌گویان در کنار این انتشارات بوده اند، انتشار مقالات متنوع در حوزه شیو‌ه های کتابخوانی بخشی از فعالیت‌های وبسایت این انتشارات بوده است.

صمدی درباره آثار این انتشارات نیز عنوان می‌کند که به نظر من نردبان حوزه‌های کاری خودش را خوب تفکیک کرده و در موضوعاتی مثل محیط زیست و مهارت‌های زندگی خوب کار می‌کند. حتی مثال فوتبال که زدم، مجموعه‌ی «کی چی کجا» در بخش تألیف و ترجمه برای بچه‌ها جذاب است، مثل داستان لگو یا جام جهانی.

در بخش محیط زیست هم کتاب‌های خوبی دارد، اما بعضی از کتاب‌های تألیفی ضعیف‌اند و جای تعجب دارد که چرا چاپ شده‌اند؛ چه در داستان‌پردازی و چه در محتوا. اگر بتوانند کتاب‌های خوبشان مثل «آب چال» را همیشه در دسترس بگذارند و کیفیت را معیار انتخاب کتاب جدید قرار دهند، نه صرفاً کمیت، اعتماد مخاطب بیشتر می‌شود. چون الان هر کتاب جدید مثل هندوانه‌ی دربسته است و باید کتاب به کتاب بررسی شود. اگر این روند دقیق‌تر شود، مخاطبان با خیال راحت‌تری کتاب‌های نردبان را انتخاب خواهند کرد.

 

ارسال نظر