دائرة المعارف جوانمردی (فتوت)

دائرة المعارف جوانمردی (فتوت)

 

بسم الله الرحمن الرحیم و به نستعین، ‌انه خیر ناصر و معین

 

 

در تصویر فوق که از انترنت گرفته شده است، کلمه ی "کنیت" اشتباها"کینت" تایپ گردیده است. مقصد از انتخاب این تصویر آن است که کتاب " ‌دائرةالمعارف جوانمردی ‌( فتوت ) ‌" خوب یا معیوب، اولین  اثر در باغ فرهنگ جوانمردی است و " ‌فضل تقدم " دارد.

سعدی صاحب در کتاب گلستان گفته است :

" بماند سالها این نظم و ترتیب

ز ما هر ذره خاک افتاده جایی

غرض نقشیست کز ما یاد ماند

که هستی را نمی بینم بقایی

مگر صاحبدلی روزی به رحمت

کند در کار درویشان دعایی ‌"

خداوند کریم، رحمت کناد ابومسلم مدیر محمد حیدر الینایی، عاشق صادق " جوانمردی ( فتوت ‌) " - مجاهد منورالفکر نورستان زمین - را و قبر ایشان را پرنور بسازاد. آمین یا رب العالمین.

" جوانمرد باشی دو گیتی تراست

دو گیتی بود بر جوانمرد راست "

‌( سعدی صاحب )

 

 

بسم الله الرحمن‌ الرحیم و به نستعین. هوالمستعان و خیر معین

 

دائرة المعارف جوانمردی ( فتوت )

 

 

ضمیمة " دائرة المعارف جوانمردی ({ آفتاب عالم علم } فتوت )

الف ‌-  ‌" در آخر چون هر چیز رو به زوال می رود، کاکه گی هم در خدمت امراء و متنفذین قرار گر فته و چون عیاران و جوانمردان در اوائل قرن بیستم به کلی از بین رفتند اما سی و پنج سال پیش یکی از عیاران و جوانمردان کابل به نام ( عزیز عیار )  توانست این مکتب را دوباره باز سازی کند ( یادش بخیر اگر زنده باشد در کدام کنج  دنیا ). عده ی کثیر از جوانان جوانمرد و عیار و پهلوانان به رهبری آن عالیجناب شروع به کار و فعالیت های فرهنگی و جنبه های عملی آن کردند و این مکتب را مطابق خواسته های عصر و اسلام مورد بهره برداری { قرار داده }  و در تربیت اخلاقی جوانان کوشیده، راستی و درستی و صداقت را شعار { قرار داده }  و به خدمت بیچاره گان و ستمدیده ها گام های مثمر  بر می دارند.

وقتی که مداخله و تجاوز روس ها آغاز { ‌می شود }  و  لشکر سرخ به خاک پاک افغانستان تجاوز می کند، به مجرد اعلان جهاد، این عیاران و جوانمردان در هر محل و منطقه ای که بودند، با برادران مجاهد خود به جهاد می پردازند و تا بیرون رفتن قوای سرخ در سنگر های داغ رزمیده و صدها جوان جوانمرد جان شیرین خود را فدای اسلام و آزادی وطن می سازند. از چور و چیاول و جاه طلبی و جنگ های ذات البینی خودداری می نمایند و بعد از خروج روسها و آمدن حکومت مجاهدین، نسبت اختلافات و برادرکشی، {  از  }  اشتراک با آنها خودداری { ‌کرده }  و به کار و فعالیت های شخصی پرداخته، صلح و برادری و برابری را شعار خود ساخته، در بازسازی منطقه  و اصلاح خرابه های ناشی از جنگ شروع می کنند. عیاران و جوانمردان در آن حکومتی که دست اغیار یعنی بیگانگان موجود باشد اشتراک نکرده، آزادگی را بر غلامی ترجیح می دهند".

(  مأخذ :  دائرةالمعارف جوانمردی ( ‌فتوت ‌) - تألیف ابومسلم مدیر محمد حیدر الینایی - مدخل " ‌کاکه " - صفحات  ۷۲۸  و ‌ ۷۲۹  ).

ب : ‌از همان مأخذ ‌-  ‌ذیل عنوان " مشاهیر و پژوهشگران مسلک جوانمردی ( علمبرداران جریان جوانمردی ) " - صفحه ی ۸۳۳  :

" ۱۲۸ - عزیزالرحمن نیازی شاعر و محقق و دانشمند و بازساز مکتب عیاری و جوانمردی معاصر افغانستان (  عزیز عیار، طالب کابلی، مهاجر لالا ) ".

(۱)

برخی از مورخین نوشته اند: در سال ۱۹۵۰، محمدعلی مهدوی، لوح یادبودی، بر سر مزار باسکرویل نصب کرد که بر روی آن شعری از عارف قزوینی، شاعر ملی ایران، کنده کاری شده بود. عارف قزوینی، در سال ۱۳۰۲ خورشیدی در سفری که به تبریز داشته و در مجلس یادبودی که بر مزار باسکرویل برگزار شد، این شعر را برای وی سرود.

ای محترم مدافعِ حریّتِ عباد

وی قائدِ شجاع و هوادار عدل و داد

کردی پی سعادتِ ایران فدای جان

پاینده باد نام تو، روحت همیشه شاد

اما یک حقیقت تاریخی وجود دارد که  شعر سیصد گل سرخ یک گل نصرانی، در وصف باسکرویل (یک گل نصرانی) و سیصد نفر از یارانش، با ترجیع بندی طولانی با تکرار مصرّعیِ زیر سروده شده‌است که سراینده آن مشخص نیست.

اما با توجه به اینکه باسکرویل آمریکایی (نصرانی) به همراه سیصد نفر از یارانش در این نبرد جان باخته اند با استناد به این حقیقت تاریخی و بیت اول این شعر میتوان نتیجه گرفت که این شعر در باره باسکرویل و همرزمانش نوشته شده است.

سیصد گل سرخ، یک گل نصرانی

ما را ز سرِ بریده می‌ترسانی؟

ما گر ز سرِ بریده می‌ترسیدیم

در محفل عاشقان نمی‌رقصیدیم

(۲)

 

(۳)

از مردم :

چشمان خوده به ناز می گردانی

ما را ز سر بریده می ترسانی

ما گر ز سر بریده می ترسیدیم

در مجلس عاشقان نمی رقصیدیم

 

" بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم

فلک را سقف بشکافیم و طرح نو در اندازیم "

"چو در دست است رودی خوش، بزن مطرب سرودی خوش

که دست افشان غزل خوانیم و پاکوبان سر اندازیم "

( خواجه حافظ صاحب ‌)

 

" ما گر ز سر بریده می ترسیدیم "

احیاگر کاکه گی نمی گردیدیم

کانون اساسی فتوت ( جوانمردی، عیاری، آزادگی و کاکه گی )

شهیدستان ( " افغانستان " ) - کابل - میزان ۱۴۰۳ هجری شمسی - اِخوان الصّفا و خُلّان الوَفا ( " برادران صفا و دوستان وفا " ) ی معاصر

جهان بیمار و رنجورست

دو روزی را که بر بالین این بیمار باید زیست

اگر دردی ز جانش بر ندارم، ناجوانمردیست

                                            ( فریدون مشیری )

 

 

 

 

ارسال نظر