فناوری تصویربرداری از مغز در خدمت آشکار سازی عواطف پنهانی
وقتی که در بررسی احساسات، صحبت از فناوری پیچیده تصویربرداری از مغز به میان میآید، استاد ارتباطات راس باک میگوید هیچ کشمکشی بین انسان و ماشین وجود ندارد.

کن جنینگز در سال 2011 به مصاف یک کامپیوتر IBM با نام واتسون در مسابقه تلوزیونی جنینگز رفت که یک رویارویی حماسی بین انسان و ماشین بود. قرار بود یکی از آن ها برنده میدان و دیگری بازنده باشد. این برنامه کلا یک سرگرمی بود و جنینگز (بازنده) هم اکنون برای IBM تبلیغات میکند و از تواناییهای مافوق انسانی واتسون تعریف میکند.
به گزارش کلیک، ماشین بسیار پیچیده و جدید تصویربرداری عملکردی مغناطیسی رزونانس (FMRI) از UConn، امکان مطالعه آنچه در اعماق ذهن انسان در زندگی واقعی میگذرد را فراهم کرده است و این موضوع به اطلاع رسانی در مورد دههها پژوهش وی در مورد ارتباطات غیرکلامی کمک میکند.
راس باک گفت: الان بهترین زمان برای مطالعه مغز و علوم شناختی است. چون ما بالاخره میتوانیم نگاهی به آنچه که واقعا اتفاق میافتد بیندازیم. FMRI مشاهده جنبههای رفتاری را که قبلا غیرقابل دسترسی بود ممکن میسازد. من تشابهات بسیاری بین آنچه که توسط این فناوری جدید مشخص شده و نتایج بدست آمده از مطالعات پیشین را روی حیوانات میبینم. این موضوع هم تایید کننده است و هم چالشبرانگیز، چون در حال حاضر ما امکانات لازم برای کشف احساسات در سطوح مختلف را داریم. به نظرم محدودیتی وجود ندارد.

تمرکز آکادمیک باک روی ارتباطات غیر شفاهی به روزهایی که وی دانشجوی دکتری در دانشگاه پیتسبورگ بود برمیگردد. او اواخر سال 1960، دنباله روی برخی پژوهشهای مبتکرانه هری هارلو، یکی از استادان دانشگاه ویسکانسین مدیسون بود. یکی از نتایجی که از آزمایش روی میمونهای رزوس بدست آمد این بود که جدایی اجتماعی، از پیشرفت اجتماعی و شناختی و همچنین از توسعه توانایی درک حالات صورت دیگر میمونها - چیزی که در صورت رشد و نمو عادی به آسانی قابل انجام است- جلوگیری میکند.
باک بعنوان روانشناس اجتماعی به آزمایشگاه پیتسبورگ دعوت شد تا مشخص شود انسانها تا چه میزان میتوانند حالات دیگر افراد را درک کنند. وی گفت: ما به افراد اسلایدهایی دارای بار احساسی مختلف نشان دادیم - مثلا منظرههای زیبا، ترس، رضایت و یا صحنههای جنسی- یعنی طیف وسیعی از تصاویر که آشکار کننده پاسخهای احساسی بود. به آن ها گفتیم که علاقمند به دانستن پاسخهای فیزیولوژیکی آن ها و گزارش شخصی از آنچه دیدهاند هستیم.
وی افزود: آنچه که به آن ها نگفتیم این بود که از آن ها با یک دوربین مخفی فیلمبرداری میکنیم. سپس از افراد دیگری خواستیم بگویند که این گروه در حال تماشای چه نوع صحنهای بودند.
به گفته وی بطور میانگین بیشتر افراد توانستند احساسات زنان در مورد آنچه در حال تماشای آن بودن را بیش از مردان حدس بزنند. همچنین افرادی که بخوبی احساسات خود را نشان میدادند و افرادی که بسیار بیانی بودند (به وقور احساسات خود را بیان میکردند) واکنشهای فیزیولوژیکی کمتری، شامل تغییرات رسانایی کمتر پوست - معیار اندازهگیری اینکه پوست چگونه فعالیتهای الکتریکی را انتقال میدهد- و سریع شدن ضربان قبل به میزان کمتر، نشان دادند.
شاید این یافتهها در ابتدا ضد شهودی به نظر برسد، اما چیزی که باک متوجه شد این بود که افراد پاسخهای خود یا درونریزی میکردند یا برونریزی، و نکته دیگر اینکه تفاوتهای قطعی بین دو جنس وجود دارد.
این موضوع سیلی از سوالات را در مورد ماهیت احساساتی بودن و اینکه آیا بروز احساسات یک عملکرد طبیعی است یا مربوط به نوع تربیت و آموزش، جاری ساخت. فرصت پیگیری این حوزه از مطالعات او را روانه دانشگاه کانکتیکات در اواسط دهه 1970 کرد، جایی که از آن زمان تا کنون در آن قرار ملاقاتهای مشترک در بخش ارتباطات و روانشناسی برگزار کرده است.
یکی از مواردی که FMRI برای باک ممکن ساخت این بود که ببیند دقیقا در منطقه تکاملی بدوی مغز، با نام سیستم لیمبیک که وظیفه کنترل احساسات را به عهده دارد و همچنین آمیگدال، که نقش مهمی در پردازش احساسات، پاسخ به استرس و رفتارهای تهاجمی دارد چه اتفاقی رخ میدهد. هنگامی که افراد در حال تجربه همدلی احساسی - آشکار کننده احساسات فرد دیگر- و همدلی شناختی هستند روشن میشود و میزان ارادی بودن آن را اندازهگیری میکند و همچنین بررسی میکند فرد مقابل چه فکری میکند. تمام اینها حاکی از دانش درک رفتار انسان است.
باک میگوید: حضور در این رشته مانند حضور یک کودک در آبنبات فروشی است، چون ما میدانیم واقعا این فرصت را داریم تا متوجه شویم مغز چگونه به محرکهای احساسی پاسخ میدهد، و چیزهایی که قبلا نامشخص بود را مشاهده و اندازهگیری کنیم. هرچقدر ما بیشتر در مورد احساسات اطلاعات جمع آوری کنیم، ایدههای بهتری در مورد دلیل رفتارهای افراد خواهیم داشت.
منبع: Technology